۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

.

یه همجنسگرا .

یکی که از زندگیش راضیه ولی

اونقدرا هم به آیندش امیدوار نیست .

یکی که واسه بچه هایی که هیچوقت نمیتونه داشته باشه

اسم انتخاب کرده . می دونی ؟ حسرت مامان شنیدن به دلش میمونه .

یکی که دوست داره بچه ش رو با خودش ببره سرکارش و از برگشت ببرتش پارک

و واسش یه عالمه چیزای خوب بخره تا خستگی از تنش دربیاد .

یکی که نقش بازی میکنه همیشه . از رو اجبار .


سافو نوشت : اینم یه معرفی کوتاه که خواسته بودید .

سنجاق نوشت : ازم پرسیدید که به چی افتخار می کنم .

خب.....درحقیقت به هیجی . سافو چیزی نداره که بهش افتخار کنه .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر