یه همجنسگرا .
یکی که از زندگیش راضیه ولی
اونقدرا هم به آیندش امیدوار نیست .
یکی که واسه بچه هایی که هیچوقت نمیتونه داشته باشه
اسم انتخاب کرده . می دونی ؟ حسرت مامان شنیدن به دلش میمونه .
یکی که دوست داره بچه ش رو با خودش ببره سرکارش و از برگشت ببرتش پارک
و واسش یه عالمه چیزای خوب بخره تا خستگی از تنش دربیاد .
یکی که نقش بازی میکنه همیشه . از رو اجبار .
سافو نوشت : اینم یه معرفی کوتاه که خواسته بودید .
سنجاق نوشت : ازم پرسیدید که به چی افتخار می کنم .
خب.....درحقیقت به هیجی . سافو چیزی نداره که بهش افتخار کنه .